دل نوشته های یک دیوانه

این روزها
احساس بـچـه اي رو دارم
كه رفـتـه تـو كــوچــه تــا بـازي كـنــه
ولـي كــسـي بـازيــش نـمـيــده!

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:,ساعت 22:21 توسط میثم| |

خدايا! بيا قدم بزنيم ... سيگار از من ، باران از تو

نوشته شده در یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,ساعت 1:36 توسط میثم| |

دلتنگم ،
مثل مادري بي سوادي که دلش هواي بچه اش را کرده
ولي بلد نيست شماره اش رو بگيره ....

نوشته شده در یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,ساعت 1:20 توسط میثم| |

حواسم را به تو
حوصله ام را به سيگار مي سپارم..
دود مي شوم
آنقدر غليظ که سرفه ات مي گيرد..
حواسم هست که سرفه ات مي گيرد
حواست هست که دود مي شوم...؟ "

نوشته شده در یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,ساعت 1:11 توسط میثم| |


Power By: LoxBlog.Com